Just read me ....
|
Wednesday, March 30, 2005
Tuesday, March 29, 2005
Monday, March 28, 2005
Saturday, March 26, 2005
" تعویض مطلب ! " : لطفا یه نگاهی به بیست و سوم مارس بیندازید ...
Saturday, March 26, 2005
Friday, March 25, 2005
" بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ... " :
فکر نکن فقط مائیم که یه آسمان و ستاره هایش نگاه می کنیم و دنبال ستارمون می گردیم ؛ ستاره ها هم .... " ستاره کوچولو به زمین نگاه کرد ... اشک توی چشمهایش جمع شد ... آروم گفت : یعنی از بین این همه آدم ؛ آدم من کدومه ... "
Friday, March 25, 2005
Thursday, March 24, 2005
" نشاید یافت بی رنج از جهان گنج . "
فخرالدین اسعد گرگانی
Thursday, March 24, 2005
Wednesday, March 23, 2005
" باشد که روح شاعرازخدا بیامرزی ما در بهارطبیعت شاد وبهاری باشد ! " :
شايد در ميان شاعران معاصر هيچکس چون "فريدون مشيری" دلباخته بهار نباشد. از سر همين دلباختگی است که او نام دختر دردانه خود را نيز "بهار " نهاده است. مشيری را نيز می توان شاعری آرمانگرا ناميد، ولی آرمانگرايی "اخلاقی". او پيش از هر چيز به انسان و سرنوشتی که خود برای خود فراهم می آورد، می انديشد. ناهنجاری ها از رفتارهای او برمی خيزد. قلب اوست که کينه می ورزد و دست های اوست که می کشد و تا چنين است، سخن گفتن از "بهار" بی معناست:
وقتی پرنده ها همه خونين بال ترانه ها همه اشک آلود ستاره ها همه خاموشند حتی هزار باغ پر از گل نيز بهار نمی شود
و شاعر در می ماند که چگونه "در فضای تنگ بی آواز" کبوترهای شعر خود را پرواز دهد. مشيری اينها رامی گويد، ولی آن چنان دلبسته بهار است که در آستانه فرا رسيدنش "با شمع و نرگس و چراغ و آينه نوروز را به خانه خاموش" می برد. او انديشه های بهاری خود را به صورت آموزه هايی در می آورد تا بتواند به ياری آنها با همه دلمردگی های زمستانی مقابله کند:
چگونه خاک نفس می کشد؟ بينديشيم! زمين به ما آموخت ز پيش حادثه بايد که پای پس نکشيم فکر کم از خاکيم؟ زمين نفس کشيد چرا ما نفس نکشيم؟!
شکستن زمهرير و شکافتن زهره سنگ راچه کسی باور می کرد؟ کسی يقين نداشت که "باغ دوباره بخندد" ولی اينک "شکوه رستن" و "رهايی" را می بينيم. بهار آن چنان در شاعر سرمستی می آفريند که شيشه غم را پيش ار آن که "هفت رنگش" هفتاد رنگ شود به سنگ می گويد و مجذوبانه چشم به آفاق دور می ورزد.
خوش به حال غنچه های نیمه باز _ شعر از فریدون مشیری
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخههای شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپيد برگهای سبز بيد عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می رسد اينک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشتها خوش به حال دانهها و سبزهها خوش به حال غنچههای نيمهباز خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز خوش به حال جام لبريز از شراب خوش به حال آفتاب ای دل من گرچه در اين روزگار جامه رنگين نمی پوشی بکام باده رنگين نمی بينی به جام نقل و سبزه در ميان سفره نيست جامت از آن می که می بايد تهی است ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار گر نکوبی شيشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
برگرفته از : http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2005/03/050315_pm-mk-spring-poetry.shtml
Wednesday, March 23, 2005
Tuesday, March 22, 2005
" تاریکی جهل یا نورایمان؛ مساله این است " :
چند ماه پیش بود که شنیدیم یکی ازآدم های این شهر که چند سالی بود فعالیتهای هنری می کرد و پیشرفتهایش هم قابل ملاحظه بود؛ ممنوع الکار شد وگزینهء تلخ کوچ اجباری شامل حالش شد ... http://www.pouya.org/khabar_farsi/05011001.htm http://mag.gooya.com/culture/archives/021959.php خوب؛حتما می گین این که حرف تازه ای نیست ! خیلی ها بودن و هستن و خواهند بود که چنین سرنوشتی دارند ... بله ؛ می دانم ... اما راستش نمی دانم چرا باید آدم به این خطرناکی و وحشتناکی! روز دوم عید تصویرش بره روی آنتن و ملت شهید پرورمظلوم و معصوم مجبور باشند تصویر او را در فیلم"دفتری از آسمان" از شبکهء اول سیمای کشور ببینند .... خدا شاملو را بیامرزه که تا زنده بود آنجور و تا مرد مثل اینکه خیال همه راحت شد که دیگه ... مرده ! می دونی وقتی تعصب جاهلی به جای عقل و درایت و انصاف می شینه ؛ نتیجه می شه همینی که هست ... وقتی به جای درمان اخلاقیات یک جامعه آمار واقعی ایدز را از مردم پنهان می کنند می شه این : معاون سلامت وزارت بهداشت: 50 هزار مورد ابتلا به ايدز در ايران وجود دارد http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20050207135749.html وقتی سر رقصیدن یک گروه خارجی تمام شهر را با آدم های متنفذ توش زیر و رو می کنند ؛ چند ماه بعد نتیجه می شه این : گروه رقص سوئدی به علت سانسور در ايران برنامه اجرا نخواهد کرد http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20050120221639.html وقتی ریشهء هر چی معنویات و روحانیات و اخلاقیات است می خشکانند ؛ نتیجه می شود : تجمع گسترده هيئتهاي مذهبي در ميدان محسني دوشنبهشب تعدادي از هيئتهاي بزرگ مذهبي تهران، در اعتراض به شام غريبان ميدان محسني (مادر)، در اين ميدان، تجمع خواهند كرد http://www.baztab.com/news/22178.php روزانه ۵۴ دختر ۱۶ تا ۲۵ ساله ايرانى در كراچى خريد و فروش مىشوند – شرق به نقل از ايلنا آمارهای دبی و دیگر کشورهای عربی دیگه کهنه شده ... http://khabarnameh.gooya.com/society/archives/024512.php ماهانه 300 کودک در حرم امام رضا در مشهد رها می شوند http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20050207150415.html 4 هزار و 600دختر خيابانی در تهران مورد سو استفاده قرار می گيرند http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20050205134259.html و هزاران هزار خبر و لینک بد تر از این ها... دعا کنیم که اقلا هر کدام از ما بتوانیم کودکانمان را درست تربیت کنیم و با اخلاق با بیاوریم ؛ هر چند که در این دنیای لبریز از فساد کار بسیار سختی است... خدا به همه کمک کند. کشورعزیزمان ایران و فساد و تباهی و رنج هایی که در گوشه گوشه اش اتفاق می افتد . خدایا ما ایرانیان که روزی سر آمد همهء جهانیان بودیم ؛ اکنون چرا چنین افتاده ایم؟ دستمان را بگیر و راه راستی و درستی را نشانمان بده و از این مرداب نجاتمان بخش. الهی آمین .
Tuesday, March 22, 2005
Monday, March 21, 2005
" ای آشفتهء جمال رحمن در این بهار دلنشین که کوه و دشت و صحرا مشکین وعنبرین گشته جهدی نما که چون شکوفه شکفته گردی و چون سنبل آشفته شوی ... "
Monday, March 21, 2005
Sunday, March 20, 2005
" گل اومد بهار اومد می رم به صحرا ... " :
آرزو می کنم در بهاران دست جنگل پر از سایه باشد روز و شب خار وگل دست دردست مار با پونه همسایه باشد در هوا مهربانی بپیچد مثل بوی علف بوی هیزم ناگهان جشن باران بگیرد خوشه های طلا رنگ گندم آرزو می کنم نالهء غم در هیاهوی شادی بمیرد بوته های گل سرخ وحشی جای دیوار ها را بگیرد آرزو می کنم دستهایت مثل یک شاخه بخشنده باشد آرزو می کنم هر کجایی مثل گل بر لبت خنده باشد
_ آتوسا صالحی
وای !!! چقدر زود می گذره ... عمر را می گم ؛ همین سال ها را که دل طلب جام جم از ما می کند را می گم ... ان شاء الله همگی بتوانیم تمام لحظاتمان را زندگی کنیم . سال نو مبارک. امیدوارم همیشه بهاری و تازه وخرم باشیم و سال نویکی از بهترین سالهای عمرمان باشد . جانمان خوش باد.
Sunday, March 20, 2005
Saturday, March 19, 2005
" همیشه غمگین ترین و رنج آورترین لحظات زندگی آدم توسط همون کسی ساخته می شه که شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین لحظات رو برای آدم ساخته ... " راستش را بخواهی نمی دانم باید با این جمله موافق باشم یا نه؛ فقط فکر می کنم ما آدم ها اگر بخواهیم و اراده کنیم می توانیم فقط وفقط برای هم خوبی وخوشی و سلامتی و مهر و محبت وصلح و صفا و آرامش و هیجان به ارمغان بیاوریم ... اگر وفقط اگر ...
Saturday, March 19, 2005
Friday, March 18, 2005
٭ This is difference between dogs and cats: A dog thinks: Hey, these people I live with feed me, loveme, provide me with a nice warm, dry house, pet me andtake good care of me...they must be GODs! A cat thinks: Hey,these people I live with feed me, loveme, provide me with a nice warm, dry house, pet me andtake good care of me...I must be a GOD!
Friday, March 18, 2005
Thursday, March 17, 2005
" می دونی ... این رسمش نیست " :
__ امروز دیدمت. تو منو ندیدی. خوشحالم که سالمی ... دیگه نگران نیستم .__
Thursday, March 17, 2005
Saturday, March 12, 2005
می دونستی افلاطون فارسی هم بلد بوده !!!
٭ ما به آسانی می توانيم کودکی را که از تاريکی می ترسد معذور بداريم . فاجعه ی واقعی زندگی زمانی است که انسان ها از نور بترسند. (افلاطون)
Saturday, March 12, 2005
Monday, March 07, 2005
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم ازدل برود چون تو بیایی
Monday, March 07, 2005
Thursday, March 03, 2005
If God brings you to it, He will bring you through it.
Happy moments, praise God. Difficult moments, seek God. Quiet moments, worship God. Painful moments, trust God. Every moment, thank God.
Thursday, March 03, 2005
|
|