Just read me ....
|
Tuesday, November 30, 2004
Monday, November 29, 2004
Wednesday, November 24, 2004
Tuesday, November 23, 2004
Monday, November 22, 2004
امروز هم رفتم و مقداری فیلم دیدم ... با وجود کمبود خواب شدید ؛ اما .....
از بخش برگزیدهء جشنوارهء بیستم " بخش ب " :
برویم یا بمانیم حالا ؟ _ اردشیر پور نعمت
گفتگوی تمدن ها _ ابوالقاسم حیدری
{ به امید رسیدن روزی اینچنین ... }
کدئین _ پیمان ماندگار
دوباره باران _ محمود سعیدی
آب در خوابگاه مورچگان _ فردوس خسروی نژاد
{ تعریف این فیلم را شنیده بودم و تا اسمش را توی برنامه دیدم ... فیلم را دوست داشتم ؛ حالا نمی دانم به خاطر تعریفه بود یا ... ! }
از بخش مسابقهء ملی " الف " :
اوج موج _ ناصر صفاریان { نصفه دیدم }
اهورانی ماندگار _ آیدا فیض جعفری
{ جالب بود... دوست داشتم ؛ اما ... }
تخته سفید _ فردین باتمانی
{ تا نظر خانوادهء مخملباف چی باشه ... نمی شه یک طرفه رفت به قاضی ... }
از بخش برگزیدهء جشنوارهء بیستم " بخش الف " :
دردسر پسر بودن _ جمیل رستمی
خسته و هیچ _ بهاره طباطبایی ماسوله
آخرین روستای سرشماری نشده _ شهرام علیدی
طوفان سنجاقک _ شهرام مکری
پنجره _ بهزاد رسول زاده
فیلم هایی که دیروز دیدم :
از بخش مسابقهء بین الملل :
فال قهوه _ سارا سعیدان
روح وکریستال _استوارت پاوند _ انگلستان
یکنفر یا رقص دایره وار _آلاده ژیمی هو _ بورکینافاسو
جاده _ مارتین مجیا _ کلمبیا
سرزمین مه آلود _ سووی آبدرا هلمینن _ دانمارک
از بخش مروری بر فیلمهای دانمارک :
یک لحظه _ کلاس کیلدسن
تصاویر بدیعی از آمریکا_ یورگن لت
از بخش مسابقهء بین الملل :
تضاد شدید _ کیوان نظام آبادی
{ پویا نمایی ... در عین سادگی ؛ تاثیر گذار و تکان دهنده ... }
فراسوی سرما _ نیک شیرر _ اسکاتلند
آگاه باش _ تیه ری سبان _ فرانسه
{ اگر یاد میگرفتیم که در مورد مردم قضاوت بد نکنیم که الان دنیا بهشت شده بود ... }
فرود _ فرانک برانداشتنر _ آلمان
خداحافظ فرزند _ برنارد مک لاورتی _ اسکاتلند
غیبت آدریان _ رضا سر کانیان _ فرانسه
{ ساده بود ... پسر خانواده با موتور رفته تو دیوار و الان در کماست و همه به کمک هم دارن براش فیلمی می گیرند بلکه بتوانند با انتقال گرمای فضای خانه و خانواده به خوب شدنش کمک کنند ... زیبا ؛ لطیف وساده.}
چه کسی را دوست داری _ جیم مک رابرتس _ انگلستان
{ واقعا چه بینندگان بی ادبی ... کلی از شنیدن یک کلمهء بد به وجد می آمدند ... کاش اقلا دلیل پافشاری کارگردان در بکار بردن این زبان را می فهمیدند ... }
از بخش مسابقهء معناگرا :
خدا نزدیک است _ بیژن شیرمرز
{ چطوری روشون شده بود همچین فیلمی را بسازند ؛ از اونم بالاتر چطوری روشون شده بود برای جشنواره انتخابش کنن .... و از اونم بالاتر ____ }
تلگرام _ کرالی فارگیت _ فرانسه
{ خوب بود ... البته می شد کمتر از دوازده دقیقه باشد ... }
Monday, November 22, 2004
Saturday, November 20, 2004
امروز هم برای دیدن فیلم ها دو بار رفتم سینما ؛ چون کلاس داشتم و باید می رفتم که خوشبختانه از اونی که فکر می کردم زودتر تمام شد و چقدر هم مفید بود . جای همه خالی.
و اما فیلم ها ؛ از بخش مسابقهء ملی " الف " :
مرزه وان _
{ این مناظر کردستان واقعا بر پرده بیداد می کنند ... اما حیف که اون فضاها ؛ اون مناظر زیبا و طبیعت فوق العاده و حتی سیاهی لشکر عالی خیلی خوب به کار گرفته نشده بود ... هر چند که انصافا به صلح و وحدت اشاره های مطبوعی شده بود و به نظرم بهترین تصویری که امروز دیدم ؛ پر شدن ظرف های خالی آب از ظرف های پرآب آن طرف سیم خار دار بود ... } به امید روزی که دیگر سیم خارداری نباشد !
مرد هزار ساله _
{ پویا نمایی و عالی ... خیلی خوب بود ؛ ستایشی بود برای صلح و اتحاد ... بسیار لذت بردم . خسته نباشید .}
مرزها _
{ مربوط به برپایی نمایشگاه مجسمه های یک هموطن در اتریش بود که راستش بلند شدم و صبر نکردم ببینم آخرش چی میشه ! }
بخش بین الملل :
کریسمس دروغین _
{ خوش ساخت ؛ تلخ ؛ واقعی ... و دردناک }
بودا _
{ مجلهء تصویری راجع به مجسمه های بودایی که در افغانستان توسط طالبان از بین رفتند ... }
کمبود جا _
{ چراشو نمی دانم ؛ اما در عین سادگی ازش خوشم اومد ! به خصوص از استفادهء ابزاری که از زنگ دوچرخه شده بود ؛ فکر کن بیمار به جای زنگ زدن داد می زد ؛ اون وقت می شد عین فیلم ______ که توی جشنوارهء فجر پارسال دیدم و نصفهء آخر فیلم گوشامو محکم گرفته بودم .}
پیرمردی با کوله پشتی _
{ شاید اگراینقدر لوس بازی در نیاورده بود ؛ بهتر می توانست حرفهایش را بزند ... اما خوب همیشه همه چیز درست پیش نمی ره ...}
بدن انسان _
{ مثل قبلی ؛ یه درجه هم بدتر ! }
تا اینجا شد هشت تا ... در این زمان نگارنده به کلاس می رود و مدتی بعد باز می گردد .
از بخش مسابقهء بین الملل:
ایفی _ پال کونز_انگلستان
{ راجع به یک معتاد بود که ... }
تمامیت _ توربیورن اسکارلید _ نروژ
{ خنده داره ولی هیچی از این فیلم یادم نیست ... پیش میاد ! }
پراکنده در باد _ رایمو اونیمی _ فنلاند
{ اینکه دو تا پسر بچهء نازنین بیفتن توی دریاچهء یخ زده و از سرما بمیرن طبیعتا شما را به گریه می اندازد ؛ مخصوصا وقتی داستان از دید برادری که چند سال بزگتر است گفته شود ... بازی ها فوق العاده طبیعی بود و لازم نبود پدر و مادر باشی تا قلبت درد بگیره ... }
از بخش مسابقهء معنا گرا :
نفس های سایه _ محمد مقدم
گرسزوم _ ژاک پود گورسکی _ لهستان
قبل از نمایش فیلم کارگردان جوان فیلم به همراه مترجم آمد بالا و بعد از ابراز خوشحالی و تشکر ؛ گفت فیلم نسخهء سی و پنج هم داشته ولی نمی دانم چرا مدرسمون نسخهء بتاکم اش را فرستاده وببخشید اگر تصویر شفافیت لازم را ندارد واضافه کرد که من می خواهم تصویر بردار خوبی بشوم ؛ لطفا شما هم بیشتر به تصاویر این فیلم دقت کنید( به زبان خودمونی : خیلی به موضوع توجه نکنین ! ). نکتهء دیگر اینکه : بیچاره خانم مترجم ؛ چون ژاک جوان خامی کرد و دستش را زد پشت مترجم و واکنش جمعیت به دو گروه خنده کنان و ابرو بالا اندازان تقسیم شدند ؛ گروه اول همچنان که به تصویری بخندند خندیدند و گروه دوم هم از ترس عاقبت مترجم ابروها را بالا انداختند تا ژاک را از کار ناپسندش باز دارند !
{ تصاویر و فیلمبرداری با تذکر ژاک به چشم آمد ! }
خانه بدوشی دانته _ محسن آقالر
{ چیزی نمی گم چون می ترسم کارگردانش باهامون آشنا در بیاید ... اما خوشحالم که اسمم دانته نیست ! }
از بخش مسابقهء ملی " الف " :
مردن به جای دیگری _ ابوالفضل طالویی
{ تصاویری تلخ ؛ اما نه واقعی ( که واقعیت بسی تلخ تر است) از دزدیدن بچه ها برای کلیه شان ...}
م.جامع از فریوند _ حمید اسماعیلی
{ زنگ تفریح بود ... بدم نیست آدم همه چیز را مسخره کند ... عنوان بندی اش خوب بود ...اما فیلم ... }
مهربانی _ فهیمه نیکو منظر
{ پویا نمایی ... همه با شعرش بچه شدند و دست زدند ... داستان روی یک فرش می گذشت ... کاش توی سالن چند تا بچه هم بود ! }
قاتل یا مقتول _ مهوش شیخ الاسلامی
{ زنان بدبخت ؛ قربانیان قوانین مرد سالار ... قوانین منسوخ شده ... قوانین منسوخ شده ... }
مشی و مشیانه _ حسن نقاشی
{ راجع به کلون های قدیمی درهای یزد و دزدین وفروختنشان به خارجی ها وکمی هم ادویه از دیانت زرتشت..}
.... وقتی رسیدم خانه هم نشستم پای تلویزیون و از سینما چهار فیلم " نفرت " ( ماتیو کازیویتس_فرانسه) را دیدم ؛ نمی دانم چقدر کوتاه شده بود ؛ اما فیلم خوش ساخت و خوبی بود ...
به امید روزی که بتوانیم :
" فکر جنگ را با فکر قویتر صلح مقاومت کنیم . فکر نفرت را با فکر قویتر عشق مقابله نماییم ."
Saturday, November 20, 2004
Friday, November 19, 2004
رفتم چند تا از فیلم های جشنواره را دیدم راجع به اسم جشنواره هم هیچ توضیحی ندارم !
بیست و یکمین جشنواره ملی و نهمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران ! ... خوب دیگه اینطوریه .
از بخش مسابقه معنا گرا دو فیلم :
پرنیان _ ارد عطاپور ( تهران )
{ خیلی دردناک بود ؛ خیلی .}
هیرومبا _ محمد جعفر باقری نیا ( تهران )
و از بخش مسابقه ملی " الف " هم :
همه ناسی سرد _ اکبر شهبازی ( سنندج ) { اولش عالی شروع شد ؛ اما بعد ولو شد ... اگر فیلم بلند بود می شد مثل فیلم _____ ؛ خودت که می دونی !}
مسافر _ سید محمود فخری نژاد ( رشت ) { پویا نمایی بود ولی تعریفی نداشت ؛ به جز آن قسمتی که شخصیت اصلی کمی بعد از رها کردن بارهایش ؛ سر و دست و تنش را هم رها می کند ( می کند و می اندازد دور ! ) . به شدت بنده را تکان داد ... شاید به خاطر حال و روز خاصی باشد که دارم ؛ اما به نظرم درهر زندگی ای زمانی می رسد که آدم از روی نادانی حتی حاضر می شود بخشی از خودش را هم از دست بدهد ؛ وتازه بعدش هم بی خیال و سر خوش به راهش ادامه بدهد... وقتی حاضر بشی خودت را مثله کنی دیگه وای به حال آن دیگری... راستی چرا سعی نمی کنیم اشرف مخلوقات باشیم ؛ فقط باید اجازه بدهیم که از قوه به فعل در بیاید... خلاصه که
طنز تلخ و گزندهء فیلم مرا بد جوری گزید ! }
فصل دیگر _ غلامحسین لطفی ( مهاباد ) { حقیقتا نمی فهمم چرا مردم _ تماشاچیان _ به جزامی ها و احساساتشان می خندیدند ...شاید اونا هم بگن یکی بود و عجیب بود که اصلا نخندید ! }
مهر آسمان _ حسن دهقان ( زنجان )
کات _ پریسا امین اللهی ( تهران ) { یک پویا نمایی دیگر با طرحی عالی و پرداختی نسبتا خوب ... خسته نباشید . راستی شنیدن موسیقی انتخابی هم با آن صدای بلند خالی از لطف نبود ! }
چای قند پهلو _ آرش رصافی ( تهران )
Friday, November 19, 2004
Wednesday, November 17, 2004
" چی می شد اگه می شد ... " :
کاش می توانستم برای دل تنگی ها و غصه خوردن هایم وقت تعیین کنم .....
..... اگرمی شد همیشه وقتش را عقب می انداختم.
Wednesday, November 17, 2004
Monday, November 15, 2004
Sunday, November 14, 2004
" باید همه یاد بگیریم ! " :
اگر عروس خانم نشسته بود توی کاخشون و دلش خوش بود که بابام امپراطوره ؛ دیگه عمرا با همکلاسیش ازدواج می کرد ... ان شاء الله خوشبخت بشن . نه فقط این دو تا که تمام دوتایی های دیگه هم ان شاء الله خوشبخت بشوند.
http://news.yahoo.com/news?tmpl=story&u=/ap/20041114/ap_on_re_as/japan_princess_engagement
Sunday, November 14, 2004
Friday, November 12, 2004
" بسیار سعی باید تا رایحهء اتحاد ما بین عباد مرور نماید. کمر همت را محکم کن که شاید در ایام ظهور از تو خدمتی ظاهر شود و سبب و علت الفت واتحاد شوی. امروز را ناظر باش که شبه و مثل نداشته و نخواهد داشت . ان شاء الله از نفحات ایام الهی و فیوضات بحر رحمانی قسمت برید . "
" به تاریخ میلادی تولدتان مبارک ! "
Friday, November 12, 2004
Thursday, November 11, 2004
Tuesday, November 09, 2004
Wednesday, November 03, 2004
" روشنی نخستین در روز پسین پدیدار . به سه چیز دیدار دست دهد و رستگاری پدیدار شود ؛ پاکی دل و دیده و پاکی گوش از آنچه شنیده. بگو ای دوستان ؛ راهنما آمد ؛ گفتارش از گفتارها پدیدار و راهش میان راه ها نمودار .
راه ؛ راه اوست بیابید و گفتار؛ گفتار اوست بشنوید . امروز ابر بخشش یزدان می بارد و خورشید دانایی روشنی می بخشد و به خود راه می نماید . جوانمرد آنکه راه های گمان را گذاشت و راه خدا گرفت .ای دوستان ؛ دست توانای یزدان پرده های گمان را درید تا چشم ببیند و گوش از شنیدن باز نماند . امروز روز شنیدن است ؛ بشنوید گفتار دوست یکتا را و به آنچه سزاوار است رفتار نمایید . ... "
روزی بر خواهد دمید که دیگر چنین اخباری را نشنویم :
http://www.bbc.co.uk/persian/news/story/2004/11/041102_si-filmmaker-killed.shtml
Wednesday, November 03, 2004
|
|